مصطفی حسینی طباطبایی
استاد سيد مصطفي حسيني طباطبائي درسال 1314 هجري شمسي در خانوادهاي متدين واهل علم بدنيا آمد.
ايشان از نوادگان آيت الله طباطبائي بزرگ از سران انقلاب مشروطه ميباشند. جد مادريشان علامه آشتياني است كه اتفاقاً استاد در سن جواني با ايشان مباحثات زيادي داشته وحتي توانسته بود بسياري از عقايد انحرافي شيعة دوازده امامي را به پدر بزرگ خويش بقبولانند!
استاد طباطبائي در نوجواني وارد حوزه علميه شدند ودر حدود سن بيست سالگي از علماي آن روز مدرك اجتهاد بدست آوردند. ايشان هرگز لباس روحانيت برتن ننمود وهميشه بدنبال تحقيق وكشف حقيقت بود. ودر همان زمان حتي در جلسات گروه بهائيت شركت ومباحثات زيادي با آنان داشت ودرجواني كتاب هايي در رد بر بهائيت نوشت.
استاد طباطبائي در همان جواني به توحيد ناب واسلام منهاي تعصبهاي مذهبي هدايت يافته و از عقايد ضد قرآني غلات شيعة دوازده امامي را بيزار شده، عقيدة امامت را بعنوان يك اصل الهي نپذيرفته و بگفتة ايشان تنها بر آنچه به صراحت از قرآن كريم ميفهمد تكيه ميكند. وي از دوستان و همفكران استاد حيد علي قلمداران و مرحوم علامه أبو الفضل برقعي بوده و قلمداران پيش از وفات تعيين تكليف براي كتابهايش را به وي واگذار كرده بود.
استاد طباطبائي معتقد بود كه نماز جمعه يك واجب خداوندي است كه در ميان جامعه شيعه بفراموشي سپرده شده و بايد آن را احياء نمود، و به همين خاطر از همان موقع اين سنت الهي را برپا داشت وبقول يكي از ياران بسيار قديميشان از حدود چهل سال پيش با حتي دو نفر نماز جمعه را ميخواندند تا اينكه با علامه برقعي آشنا شدند.
آشنا شدن استاد طباطبائي با علامه برقعي و برگزاري نماز جمعه در مسجد وسخنرانيها در آنجا كم كم باعث شد مردم از راههاي دور ونزديك به آنجا بيايند موافق ومخالف در بحثها ومناظرات شركت ميكردند وهمين امر باعث شده بود كه كسانيكه بدنبال حقيقت بودند افكارشان بسمت توحيد ودوري از شرك وخرافه متمايل گردد واين مسئله بسيار گراني بود براي كسانيكه سالها مردم را با عقايد شرك آلود وخرافه سرگرم كرده بودند واز جهل آنان نهايت استفاده را ميبردند!
خلاصه، جلسات سخنراني وتفسير قرآن وخطبههاي نماز جمعه در مسجد گذر كار خود را كرد مراجع تقليد قم روحانيها ودكاندارن دين خطر را احساس كرده بودند هرروز اوباش را تحريك ميكردند تا به مسجد حمله كنند حتي تابلوي سر در مسجد را كه در آن آيه شريفه فلا تدعوا مع الله احدا نوشته شده بود را شكستند ... به هرحال مراجع دست بدامان دربار وساواك شدند واز طريق شهرباني مسجد را از موحدين گرفتند وآخوند خسروشاهي با بستن طاق نصرت ونصب عكسهاي شاه وفرح جشن گرفتند!!
استاد بهمراه علامه در خانهاي در خيابان جمالزاده كه اجاره شده بود به فعاليت خود ادامه دادند تا اينكه بعد از انقلاب اذيت وآزار شروع شد ناچار آنجا را ترك كردند طباطبائي مدتي در خانه پدري خود در تجريش نماز ميخواندند وعلامه نيز در منزلشان در خيابان آزادي ولي بعد از چند ماه از برقعي تعهد گرفتند كه ديگر نماز جمعه در خانه اش نخواند .استاد طباطبائي بهمراه موحدين هر هفته در منزل دوستاني كه جاي مناسب دارند نماز را بپا داشتهاند وتا كنون نيز با وجود مشكلات ودرگيريها ودستگيريها بفضل الهي ادامه دارد.
بعد از انقلاب اسلامي، كتابي بچاپ رسيد بنام «بيست وسه سال» از يك سناتور سابق مجلس در زمان رژيم شاه بنام «علي دشتي» كه رسالت پيامبر را زير سئوال برده بود واين كتاب توسط نيروهاي چپ كه در آن روزها فعاليت زيادي داشتند بفروش ميرسيد! چند تن از علماي وروحانيون دست بدامان استاد شدند كه براي اين كتاب پاسخي بنويسند! طباطبائي در رد اين كتاب كتابي تحت عنوان "خيانت در گزارش تاريخ" را نگاشتند وچندي بعد نيز جلد دوم اين كتاب منتشر گرديد وبعدها نيز جلد سوم بچاپ رسيد كه پاسخي مستدل به ياوه گوئيهاي نويسنده كتاب بيست وسه سال بود.
اتفاقا در همين سالهاي اخير در اروپا كتابي منتشر شد بنام "تولدي ديگر" كه نويسنده آن فردي بنام «شجاع الدين شفا» رئيس سابق كتابخانه ملي در زمان رژيم شاه بود. نويسنده كه در اين كتاب سعي نموده اديان الهي از جمله يهوديت ومسيحيت واسلام را تخطئه نمايد با دروغپردازيهاي خود سعي در نشان دادن چهره بدي از اسلام را دارد. برخي از دوستان در امريكا واروپا با فرستادن اين كتاب به آقاي طباطبائي به ايشان نوشتند كه با انتشار اين كتاب موجي عليه اسلام ايجاد گرديده واگر پاسخي داده نشود بيم آن ميرود كه در اينجا بخصوص قشر جوان تحت تاثير اين تبليغات مسموم قرارگيرند. استاد در پاسخ به اين كتاب كتابي با نام "دين ستيزي نافرجام" تهيه نمودند و در ايران اجازه چاپ گرفت و در دسترس علاقه مندان نهاده شد.
البته استاد كتابها ومقالات زيادي نگاشتهاند كه بعضي آنها اجازه انتشار نيافتهاند و در تعدادي محدود توسط دوستان تكثير گرديده.
ايشان استاد ومفسر بزرگ قرآن كريم ميباشند كه درسالهاي اخير به همت بعضي از دوستان جلسات تفسير ايشان جمع وبصورت كتاب تفسير چاپ شده كه تاكنون تفسير چند سوره دردست ميباشد انشاالله بزودي بتوان مجموعه كامل آن تهيه گردد.
استاد كه قريب به چهل سال است نماز جمعه را هر هفته با مشقات زيادي برگزار نموده همواره ازسوي متعصبين ومعاندين مورد اذيت وآزار قرارداشته و اگر لطف وعنايت خداوند نبود امكان نداشت ايشان بتوانند اين وظيفه مهم وبزرگ اسلامي را تا اين زمان انجام دهند وباوجود دشمني هاي نهان وآشكار ومحدويتهاي بيشمار بحمد الله اين عقايد توحيدي نشر پيدا كرده وكتابها وسي ديها ونوارهاي ايشان در دورترين نقاط كشور وحتي در خارج از كشور دراروپا وامريكا نشرداده شده!....
ليست آثار منتشر شده از علامة مجتهد استاد سيد مصطفى حسني طباطبائي
1. خیانت در گزارش تاریخ (در 3 جلد) نقد كتاب بيست و سه سال علي دشتي.
2. شيخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر.
3. راهي به سوي وحدت اسلامي.
4. نقد آراء ابن سینا در الهیات.
5. آئین زرتشت از دیدگاه ما.
6. اسلام و بتهای غرب منهای معنویت.
7. بردگی از دیدگاه اسلام.
8. دعوت مسیحیان به توحید در پرتو تعالیم قرآن و انجیل.
9. پيوند دين وحكومت.
10. بین النهرین در روزگار خلفای راشدین.
11. پرتوي از دولت فرخندة علوي.
12. حقارت سلمان رشدی.
13. دفاع از تعدد زوجات اسلامي (بصورت مقاله وبا ترجمه انگليسي و فرانسه).
14. نقد آثار خاورشناسان.
15. نقد كتب حديث يا بررسی روایات ساختگی در کتب حدیث.
16. دين ستيزي نافرجام (نقد كتاب: تولدي ديگر).
17. فتح البیان آثاری از علی علیه السلام در تفسیر قرآن.
18. ماجرای باب و بهاء - پژوهشی نو و مستند درباره بهاییگری.
19. بررسی آراء اخباری و اصولی.
20. آیا سجده بر غیر زمین جایز است؟
21. دفاع از شمشیر اسلام - در پیرامون علل پیشرفت مسلمین.
22. نقد نظریه پلورالیسم دینی.
23. کوته بینی و زیاده روی دربارۀ علی.